اعتقاد سنی ها به تحریف مقدس ترین کتاب آسمانی (قرآن)!

مقدمه:

موضوع تحریف قرآن از دیرباز توسط اهل سنت به عنوان اتهامی بر مذهب حقه شیعه وارد شده است. غافل از آنکه هر چه که در احادیث موثق شیعه یافت می‌شود نوعی اختلاف قرایت است. این نوع قرایت که گاهی به نقصان حروف و یا کلماتی در قرآن فعلی اشاره دارد حقیقت قرآن کریم است که بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده و توسط جاننشینان بر حق او بیان شده است. 
تحریف هم عمدتا زمانی بر کتابی اطلاق می‌شود که مفاهیم کلی آن نابود شده و تشخیص حق از باطل در آن پوشیده بماند. اگر چه قرایت ائمه شیعه مقداری با قرایت قاریان قرآن تفاوت دارد – همان گونه که خود قاریان با یکدیگر اختلاف قرایت دارند- ولی با صرفنظر از آن و یا با وجود آن هرگز نمی‌شود عنوان تحریف قرآن را بر آن نهاد.
با این اوصاف تحقیقی در میان روایات اهل سنت انجام دادیم که با تعجب متوجه شدیم اعتقاد به تحریف قرآن در میان آنان بسیار شایع و ظاهر است. و نفهمیدیم چرا قبل از آنکه خود به فکر آیین خویش باشند انگشت اتهام را به سمت شیعه نشانه رفته اند. بنابراین تصمیم گرفتیم از کتاب مقدس الهی دفاع کرده و با رو کردن چنین مطالب موهومی بطلان اعتقاد اهل سنت و حقانیت قرآن کریم که هرگز در آن تحریفی صورت نگرفته را نشان دهیم.


۱-اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات قرآن حذف شده است
ابن مردویه از عمر ابن خطاب نقل کرده که پیامبر گفت:
((قرآن یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است. هرکس آنرا با صبر و تحمل بخواند خدا به هر حرفی یک حورالعین به او خواهد داد.)) و این در حالی است که قرآن سیصد هزار و اندی حرف است.

۱- الدرالمنثور ج ۶ ص ۴۲۲.
۲- مجمع الزواید ج ۷ ص ۱۶۳. 
۳-کنز العمال ج ۱ ص ۵۱۷ و۵۴۱.

۲-اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات سوره احزاب حذف شده اند
ز حذیفه چنین روایت شده که:
((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتم۷۲ یا ۷۳ آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به ((اندازه سوره بقره)) می‌شد و آیه رجم نیز در آن بوده است.)) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته 
است.

۱-کنز العمال ج ۲ ص ۴۸۰.
۲-مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۲.
۳-مستدرک حاکم ج ۲ ص۴۱۵ و ج ۴ ص ۳۵۹.
۴-سنن بیهقی ج ۸ ص ۲۱۱.

۳-اعتقاد اهل سنت به اینکه آیاتی از سوره توبه حذف شده اند
از حذیفه روایت شده: 
((آنچه از سوره برائت می‌خوانید یک چهارم آن است و شما آنرا سوره برائت می‌نامید در حالی که نام آن سوره عذاب بوده است.)) و سند این روایت نیز صحیح است.

۱- مستدرک حاکم ج ۲ ص ۳۳۰.
۲- الدر المنثور ج ۱ ص ۱۰۵.

۴-اعتقاد اهل سنت به سه سوره خیالی ((خلع)) و ((حفد)) و یک سوره دیگر
الف: طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می‌خوانده است.

ب: طبق روایت ابن ضریس در کتاب فضایل از حماد نقل شده که این دو سوره جزء مصحف ابی ابن کعب بود. در همین کتاب دو سوره فوق را دو سوره موجود در مصحف ابن عباس به قرایت ابی و ابی موسی دانسته است.

ج: همچنین محمد ابن نصر از ابن اسحاق روایت کرده که در مصحف ابی ابن کعب سوره‌های ((اخلاص و فلق و ناس و خلع و حفد و سوره دیگری)) هم وجودداشت. (در انتها می‌آید)

د: محمد ابن نصر نیز از عطاء ابن سایب روایت کرده که ابو عبد الرحمان دو سوره خلع و حفد را برای او خوانده است.

ه: برخی نیز معتقد هستند که این دو سوره در مصحف خود عمر که نزد دخترش حفصه نگهداری می‌شده بوده است.

متن سوره خیالی خلع:

((بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انا نستعینک و نستغفرک و نثنی علیک و لا نکفرک و نخلع و نترک من یفجرک))

متن سوره خیالی حفد: 

((بسم الله الرحمن الرحیم اللهم ایاک نعبد و لک نصلی و نسجد و لک نسعی و نحفد و نخشی عذابک و الجد و نرجوا رحمتک ان عذابک بالکافرین ملحق))

و متن سوره ای که ابن اسحاق ادعا کرده در مصحف ابی ابن کعب بوده است.

((بسم الله الرحمن الرحیم اللهم لا تنزع ما تعطی و لا ینفع ذالجد منک الجد سبحانک و غفرانک و حنانیک اله الحق))

۱-کتاب کنز العمال ج ۸ ص ۷۴ و ۷۵ و ۷۸.
۲- النهایه ج ۴ ص ۲۳۸.
۳-تاریخ مدینه ج ۳ص ۱۰۰۹.
۴-کتاب الام ج ۷ ص ۱۴۷.
۵- المجموع تالیف نووی ج ۳ ص ۴۹۳.

۵-اعتقاد اهل سنت بر اینکه سوره‌های فلق و ناس زیادی هستند
۱-در روایات اهل سنت به مواردی برمی خوریم که این دو سوره را تنها دو تعویذ و دعا برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب دیگران به افراد می‌دانند. احمد حنبل از زر چنین روایت می‌کند: ((به ابی ابن کعب گفتم برادرت (ابن مسعود) معوذتین را از قرآن حذف می‌کند و او انکار نکرد.)) به سفیان راوی حدیث گفتند: ((منظور او از برادر ابن مسعود است؟ گفت: ((آری. این دو سوره در مصحف ابن مسعود نبود زیرا او هیچ گاه نشنید که رسول خدا این دو سوره را در نماز بخواند..))

همچنین احمد حنبل روایت کرده که ابن مسعود معوذتین را از صحیفه ها جمع می‌کرد و می‌گفت: ((ایندو از کتاب خدا نیستند.))

۱- مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۰.
۲- تاریخ المدینه المنوره ج ۳ ص ۱۱۰۱.
۳- مجمع الزواید ج ۷ ص ۱۴۹.


۶-اعتقاد اهل سنت به خوردن آیه ای توسط بزغاله و نابودی آن
از مطالب عجیبی که در روایات اهل سنت آمده است آن است که آیه ای از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان با شیرخوردن نازل شده بود از قرآن حذف شده است و دلیل حذف آن را اینگونه بیان کرده اند که عایشه آن آیه را روی کاغذ نوشته بودو زیر بالش خود نهاده بود که بزغاله ای آن را خورد و از بین برد!!!!!!!!!!!!!
گویا قرآن نازل شده تنها نزد وی بوده است و سایر نویسندگان وحی از آن بی خبر بودند!!!

از عایشه چنین نقل شده است:

((آیه ای از قرآن نازل شد که ۱۰ بار شیر خوردن را موجب محرم شدن می‌دانست و سپس آیه ای نازل شد که پنج بار را نیز کافی می‌دانست و اولی را نسخ نمود و تا زمان رسول خدا جزء قرآن بود و به عنوان قرآن خوانده می‌شد.))

۱- مسلم ج ۴ ص ۱۶۷.
۲- سنن دارمی ج ۲ ص ۱۵۷.

و باز از عایشه چنین نقل شده:

((آیه رجم و آیه شیر خوردن شخص بزرگسال نازل شد و من آن را در کاغذی نوشتم و زیر تخت گذاشتم. هنگام وفات رسول خدا سرگرم بودیم که بزغاله ای آمد و آنرا خورد.))

سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵.

لازم به ذکر است که برخی از فقهای سنی همچون شافعی به استناد این روایات فتوا داده اند که: ((پنج بار شیر خوردن موجب محرمیت می‌شود و از گروهی مانند سفیان ثوری و مالک ابن انس و عبد الله ابن مبارک و.. نقل شده است که شیر خوردن موجب محرمیت می‌شود حتی اگر کم باشد به شرط آنکه شیر داخل بدن شود.))

سنن ترمذی ج ۲ ص ۳۰۹. 
همچنین عایشه برای محرم شدن با مردان کسی را نزد خواهرانش می‌فرستاد تا به او شیر دهند که با اعتراض ام سلمه و زنان پیامبر روبه رو می‌شد.

 

۷-اعتقاد اهل سنت به حذف آیه ((ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره)) از قرآن
از مسند عمر از مسوربن مخرمه روایت شده که عمرابن خطاب به عبدالرحمن بن عوف گفت: ((آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پیدا نکردیم.)) و عبدالرحمن پاسخ داد: ((از قرآن حذف شده است.))

کنزالعمال ج۲ ص ۵۶۷.


۸-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات ((ان انتفایکم..)) و آیه ((الولد للفراش..)) از قرآن:

عدی بن عدی بن عمیره بن فروه از پدرش از جدش روایت می‌کند که عمر از ابی ابن کعب پرسید: ((آیا این آیه از قرآن نبود: ان انتفایکم من آبایکم کفر بکم؟)) پاسخ داد: آری. پرسید: آیا این آیه از قرآن نبود: ((الولد للفراش و للعاهر الحجر که با مقداری از آیات از بین رفته است؟ جواب داد: بله.

کنزالعمال ج ۶ ص ۲۰۸.


۹-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات ((رجم و یک آیه دیگر)) از قرآن
بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت و گفت:
((... من می‌ترسم زمانی بگذرد و طول زمان باعث شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلی است که زنا کنند و بینه بر آن قایم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از زنا حامله شود. یکی دیگر از آیاتی که در قرآن ما آنرا می‌خواندیم این آیه است.)) و سپس خواند:
((لا ترغبوا عن آبایکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبایکم او ان کفرا بکم ان ترغبوا عن آبایکم))
و نیز آورده که در این روایت عمر گفته است:
((اگر نمی‌گفتند که عمر به کتاب خدا اضافه کرده آیه رجم را با دست خودم می‌نوشتم.))

۱- بخاری ج ۸ ص ۲۵ و ج ۸ ص ۱۱۳.
این مطلب را محدثان دیگری همچون مسلم و ابن ماجه و ابوداوود نیز آورده اند و ترمذی نیز پس از نقل آن بر صحت آن تاکید کرده است.
۲-مسلم ج ۵ ص ۱۱۶.
۳-سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵ و ج ۲ ص ۸۳۵.
۴- سنن داوود ج ۲ ص ۳۴۳.
۵- سنن ترمذی ج ۲ ص ۴۴۲.

 

۱۰-اعتقاد اهل سنت به حذف آیه ((جهاد در آخر الزمان)) از قرآن
از عبد الرحمان ابن عوف روایت شده که عمر درباره آیه ((و جاهدوا فی الله حق جهاده)) از وی پرسید:
((آیا این آیه را این گونه نمی‌خواندیم؟ جاهدوا فی الله حق جهاده فی آخر الزمان کما جاهدتم فی اوله؟)) عبد الرحمان گفت: آری! اما این آخر الزمان چه زمانی است؟ عمر گفت: ((زمانی که بنی امیه حاکمان و بنی مغیره وزیران باشند.))

در روایات دیگری آمده است که عبد الرحمان در پاسخ عمر گفت:
((این آیه در میان تعدادی از آیات قرآن حذف شد و از بین رفت.))

۱-الدر المنثور ج ۴ ص ۳۷۱.
۲-کنز العمال ج ۲ ص ۵۶۷.

۱۱- اعتقاد اهل سنت به حذف آیه ((الا بلغوا قومنا..))
اهل سنت روایت کرده اند که آیه ای درباره شهدای بیر معونه (گروهی که برای تبلیغ اسلام به نجد رفته بودند و بنی لحیان آنها را به شهادت رساندند) نازل شد که چنین است: ((الا بلغوا قومنا قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا))

۱-بخاری ج ۳ ص ۲۰۴ و ۲۰۸ و ج ۴ ص ۳۵ و ج ۵ ص ۴۲.
۲- مسلم ج ۲ص ۱۳۵.
۳- مسند احمد ج ۳ ص ۱۰۹ و ۲۱۰ و ۲۵۵ و ۲۸۹.
۴- سنن بیهقی ج ۲ ص۱۹۹.

۱۲-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات ((ذات الدین)) و ((وادی التراب)) از قرآن
از ابی ابن کعب روایت شده است که رسول خدا فرمود:
((خداوند به من امر کرده برای تو قرآن بخوانم.)) و از جمله آیاتی که خواندند این دو آیه بود: ((لو ان ابن آدم...)) 
ترجمه: ((اگر فرزند آدم ذره ای از مال داشته باشد باز دومی را می‌خواهد و اگر دومی را
بدست آورد سومی را می‌خواهد و شکم او را چیزی جز خاک پر نخواهد کرد.)) و آیه دیگر این بود:
((ان الدین عند الله الحنیفیه غیر الیهودیه و لا النصرانیه و من یعمل خیرا فلن یکفره))

۱-مستدرک حاکم ج ۲ ص ۲۲۴ و ج ۷ ص ۱۴۰.
۲-کنز العمال ج ۲ ص ۵۶۷.


۱۳-اعتقاد اهل سنت به حذف تسبیحات اربعه از قرآن
ظاهر برخی از روایات اهل سنت آن است که تسبیحات اربعه جزی قرآن است. به عنوان نمونه از سمره روایت شده است که پیامبر فرمود:
((چهار چیز از بهترین سخن هاست. و از قرآن می‌باشد. از هر کدام که می‌خواهی شروع کن.))
((سبحان الله و الحمد لله و لااله الا الله و الله اکبر))

۱-مسند احمد ج ۵ ص ۱۱ و ج ۵ ص ۲۰.
۲-سنن نسایی ج ۲ ص ۱۴۳.


۱۴-اعتقاد اهل سنت به اینکه عبارات قرآن را می‌توان تغییر داد 
شاید زشت ترین نظریه این باشد که کسی بگوید می‌توان الفاظ قرآن را به دلخواه تغییر داد به شرط آنکه عذاب به مغفرت و مغفرت به عذاب تبدیل نشود. در روایات اهل سنت آمده است که شخصی نزد عمر قرآن خواند. عمر به او پرخاش کرد. وی گفت:

((من پیش پیامبر همین گونه خواندم و آن حضرت عکس العملی نشان ندادند.)) همگی نزد رسول خدا رفتند و آن حضرت قرآن آن شخص را تایید کردند ولی عمر ناراحت شد. از اینرو پیامبر به عمر گفتند((عمر قرآن تمامش صحیح است. به شرط آنکه عذاب به مغفرت و و مغفرت به عذاب تبدیل نشود.)) 

و همینطور روایت کرده اند که پیامبر گفته:

((قرآن را بر هفت حرف بخوان. که تمامی آنها شافی و کافی است. به شرط آنکه رحمت به عذاب و عذاب به رحمت تبدیل نشود. مانند اینکه بگویی: ((تعال)) یعنی بیا و یا بگویی ((اقبل)) که همان معنی را می‌دهد و...))

مسند احمد ج ۴ ص ۳۰ و ج ۵ ص ۴۱ و ۵۱ و ص ۱۲۴.

روایات سنیها در این زمینه بسیار زیاد است و از دید خودشان غالبا موثق یا صحیح هستند. به عنوان نمونه رجوع کنید به:

۱-مجمع الزواید ج ۷ ص ۱۵۰.
۲-دیار بکر ج ۱ ص ۳۸۲.
۳-اسد الغابه ج ۵ ص ۱۵۶.
۴-الاتقان سیوطی ج ۱ ص ۱۶۸.
۵-کنز العمال ج ۱ ص ۵۵۰ و ۶۱۹ و ج ۲ ص ۵۲ و ۶۰۳.



ارسال شده توسط"ققنوس"