از آنجا که ((نهج البلاغه)) مجموعه (خطبه‏ ها، نامه‏ ها و کلمات قصار حکیمانه) مولی الموحدین و امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه‏ السلام می‏ باشد، سخن گفتن درباره آن کار آسانی نیست، چرا که ما توان آن را نداریم که به عمق وجود این گوینده والامقام پی ببریم و از تمام زوایای فکر بلند و ایمان قوی و ملکات فاضله آن حضرت آگاه شویم و کلمات حضرت در ((نهج البلاغه)) را آن چنان که هست بشناسیم.
علی بن ابی طالب علیه ‏السلام پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برترین مخلوق خدا است.
ابن عباس می‏گوید: پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
لو ان الاشجار اقلام و البحر مداد و الجن حساب، و الانس کتاب ما احصوا فضایل علی بن ابی طالب علیه ‏السلام.
((اگر درختان قلم باشند و دریاها مرکب، جنیان شماره گر، و انسانها نویسنده نمی‌‏توانند فضایل علی بن ابی طالب علیه ‏السلام را شماره کنند)).
ینابیع الموده (سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی) ج ۱، ص ۳۶۴، باب ۴۰، حدیث ۵.
استاد محمد تقی جعفری در مقدمه ((ترجمه و تفسیر نهج البلاغه)) می‏ گوید: ((هیچ گونه جای تردید نیست که ما نمی‏ توانیم شخصیت علی بن ابی طالب علیه‏ السلام را، مانند شخصیت‏‌های یک بعدی تاریخ نشان بدهیم و کتابش ((نهج البلاغه)) را هم به عنوان کتابی که یک شخصیت یک بعدی از خود به یادگار گذاشته است، تلقی نماییم. ما با انسانی سر و کار داریم که هدف اعلایی برای زندگانی دارد، زمامداری که عادل مطلق است، دارای معرفتی در حد اعلی درباره انسان و جهان... تقوی و فضیلت در حد اعلی، پاکی گفتار و کردار و اندیشه و نیت پاک... و ده‏ ها امتیازات از این قبیل که در علی بن ابی طالب به اتفاق تمام تواریخ ثبت شده است، قابل توضیح و تفسیر با مفاهیم و ارزش‏های معمولی نمی‏ باشد، زیرا برای آن جامعه و یا افرادی که زندگی جز تورم ((خود طبیعی)) چیز دیگری نیست، عناصر شخصیت و امتیازات علی علیه ‏السلام و کتابش، خیالاتی بیش نیست.
همچنین از دیدگاه مکتب‌هایی که برای بشریت آغاز و انجامی جز همین خاک تیره و تکاپویی جز برای گسترش ((خود طبیعی)) سراغ ندارند، علی و نهج البلاغه‏ اش هرگز قابل شناخت و هضم نخواهد بود)).
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج ۱، ص ۳.
ولی در عین حال آگاهی بر گوشه‌هایی از این دو اقیانوس بی کران (علی علیه‏ السلام و کلمات او در نهج البلاغه) برای انسانهای حق شناس و حقیقت جو و با معرفت سهل و آسان است زیرا هر کس اندک آشنایی با علی بن ابی طالب علیه‏ السلام و تاریخ زندگانی و سخنان و افکار و اندیشه‏‌های او داشته باشد به خوبی می‏ داند او یک انسان برتر است، او آیتی از آیات بزرگ حق است.
و همچنین می‏ داند که ((نهج البلاغه)) او که پرتوی از وجود او است، اقیانوسی است بی کران و دریایی است پهناور و گنجینه ‏ای است پرگهر، بوستانی است پر گل و کانون معارف الهی است، و خلاصه بعد از قرآن کریم و احادیث نبوی بهترین مرجعی است برای همه نیازهای انسان در مسیر سعادت.
بدون شک هرگاه کسی قصد کند که در چنین میدانی گام بگذارد باید خود را برای نوشتن کتاب‌های قطوری آماده سازد، ولی هدف ما در این نوشتار این است که تنها به اشاراتی بسنده کنیم و به منظور آگاهی بیشتر در قسمت‌های آینده، گفته‏‌های بعضی از دانشمندان بزرگ شیعه و کسانی که سالها با نهج البلاغه آشنا بوده و انس گرفته ‏اند، را نقل خواهیم کرد.
همچنین از افکار اندیشمندان برخی از بزرگان جامعه سنی، و گواهی ارزنده دانشمندان مسیحی که فریفته گفته‏‌های آن بزرگ مرد عالم انسانیت شده ‏اند بهره‏ مند خواهیم شد.

*فصاحت و بلاغت نهج البلاغه *
((فصاحت)) یعنی درست سخن گفتن و با کلماتی صحیح و زیبا مطلب را بیان نمودن، و از این رو قرآن کریم فصیح‏ ترین کلام است که معانی را در الفاظی کوتاه و زیبا بیان نموده است و همین خود یکی از جهات اعجاز قرآن به شمار می‌‏آید، یعنی دیگران از اینکه همانند آن سخن بگویند عاجز و ناتوانند خداوند متعالی می‏ فرماید:
قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذا القران لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا - سوره اسراء، آیه ۸۸.
(((ای پیامبر) بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند (هرگز) مانند آن را نتوانند آورد هر چند بعضی پشتیبان بعضی دیگر باشند)).
و ((بلاغت)) یعنی سخن درست گفتن و کلام فصیح (درست و زیبا) را در جای مناسب خود به کار بردن.
فصحا و ادبای تمام ملل و ادیان به فصاحت و بلاغت ((نهج البلاغه)) اعتراف و اذعان دارند و ما در اینجا به عنوان نمونه به کلمات برخی از آنان اشاره می‏ نماییم:

۱ - گردآورنده ((نهج البلاغه)) سید رضی قدس سره که خود از قهرمانان میدان فصاحت و بلاغت بوده و گوی سبقت را از بسیاری از فصحا و بلغای عرب برده، و سالیان درازی از عمر شریف خود را صرف جمع آوری گفته‏‌های آن حضرت کرده است، در مقدمه ((نهج البلاغه)) می‏گوید:
... امیر المومنین علیه‏ السلام سرچشمه فصاحت و منشا بلاغت و زادگاه آن است، و از او اسرار بلاغت آشکار گشت و از وی قوانین و دستورات آن گرفته شد، هر خطیب توانایی بر شیوه او راه یافت و به گفتار او یاری جست و با این حال او در میدان پیش رفت و یکه تاز میدان بوده، و دیگران فرو ماندند... زیرا در کلام او نشانه‌هایی از علم خدا، و عطر و بویی از سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله می‏ باشد.
همچنین بعد از خطبه (۱۶) می‏گوید: ((در این سخن که از نزدیک ترین سخنان به حقیقت فصاحت است لطایفی نهفته شده که هیچ یک از سخن سنجان به پای آن نمی‏ رسد و بیش از آنچه که ما از آن به شگفتی فرو می‏ رویم، شگفتی از آن به تعجب می‌‏آید!!! به علاوه در آن ریزه کاری‌هایی از فصاحت است که نه زبان قادر به شرح آن است و نه هیچ انسانی می‌‏تواند به عمق آن برسد و نه آنچه را من می‏ گویم، جز آنان که در فصاحت پیشگام و ریشه دارند و می‌‏توانند درک کنند (آری) و ما یعقلها الا العالمون: ((جز دانشمندان آن را درک نمی‏ کنند)).
نهج البلاغه، ص ۳۷، چاپ دارالثقلین - قم.

۲ - عزالدین عبدالحمید بن ابی الحدید معتزلی که از دانشمندان معروف سنی در قرن هفتم هجری است و یکی از شارحان معروف نهج البلاغه می‏ باشد - و کتاب شرح نهج البلاغه خود را در ۲۰ جلد نگاشته - او در همین کتاب، بارها در برابر فصاحت و بلاغت فوق العاده نهج البلاغه سر تعظیم فرود آورده است و در مقدمه کتابش درباره علی علیه‏ السلام و نهج البلاغه می‌‏گوید:...
اما الفصاحه فهو علیه‏ السلام امام الفصحاء و سید البلغاء و فی کلامه قبل: دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین، و منه تعلم الناس الخطابه و الکتابه....
((امیر المومنین علی علیه ‏السلام امام و پیشوای فصیحان و سرور بلیغان است، و درباره کلامش (نهج البلاغه) گفته شده است که پایین‏ تر از کلام خالق و برتر از کلام مخلوقین است، و مردم از او فن خطابه و سخنرانی و راه و رسم نویسندگی را آموخته‏ اند. وی در جاهای متعددی از کتابش نسبت‏- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۴ - به فصاحت و بلاغت نهج البلاغه تعبیرهای عجیبی دارد، از جمله این تمثیل اوست:

(الف) در جلد ۱۱ صفحه ۱۵۳ پس از شرح بخشی از خطبه (۲۲۱) می‏گوید:...
و ینبغی لو اجتمع فصحاء العرب قاطبه فی مجلس و تلن علیهم ان یسجدوا له کما سجد الشعراء لقول عدی بن الرقاع قلم اصاب من الدواه مدادها... فلما قیل لهم فی ذلک قالو انا نعرف مواضع السجود فی الشعرکما تعرفون مواضع السجود فی القرآن...
اگر تمام فصحای عرب در یک مجلس اجتماع کنند و این بخش از خطبه برای آنها خوانده شود سزاوار است برای آن سجده کنند همانگونه که شعرای عرب هنگامی که شعر معروف عدی بن الرقاع، قلم اصاب من الدواه مدادها... را شنیدند برای آن سجده کردند و هنگامی که از علت آن سوال شد گفتند: ما محل سجود در شعر را می‌‏شناسیم آنگونه که شما محل سجود را در آیات سجده قرآن می‏ شناسید.

(ب) در جلد ۷ صفحه ۲۱۴، هنگامی که به مقایسه اجمالی میان بخشی از کلام امیر المومنین علیه ‏السلام با سخنان ابن نباته خطیب معروف قرن‏- نامش: عبدالرحیم بن محمد بن اسماعیل بن نباته است (در سال ۳۷۴ وفات نمود). چهارم هجری می‏ پردازد می‏ گوید:...
فلیتامل اهل المعرفه بعلم الفصاحه و البیان هذا الکلام بعین الانصاف یعلموا ان سطرا واحدا من کلام نهج البلاغه یساری الف سطر منه بل یزید و بربی علی ذلک.
آگاهان به علم فصاحت و بلاغت اگر این گفتار علی علیه‏ السلام را با دیده انصاف بنگرند می‌‏دانند که یک سطر نهج البلاغه مساوی هزار سطر از سخنان معروف ((ابن نباته)) است بلکه بر آن فزونی می‏ گیرد و برتری می‏ جوید)).

(ج) و در جلد ۲ صفحه ۸۴، پس از نقل یکی از خطابه ‏های ((ابن نباته)) در زمینه جهاد که در اوج فصاحت است و با این عبارت از کلمات امیر المومنین علیه ‏السلام آمیخته شده است –
ما غزی قوم فی عقر دارهم الا ذلوا
یعنی هیچ قوم و ملتی در درون خانه‌هایشان مورد هجوم دشمن واقع نشدند مگر اینکه خوار و ذلیل گشتند –
ابن ابی الحدید می  ‏گوید: ((به این جمله بنگر و ببین چگونه از میان تمام خطبه ابن نباته فریاد می‏ کشد، فریاد فصاحت و بلاغت و به شنونده ‏اش اعلام می‏ دارد که از معدنی غیر از معدن بقیه خطبه برخاسته و از خاستگاهی غیر از آن خاستگاه است، به خدا سوگند همین یک جمله چنان خطبه ابن نباته را آراسته و زینت بخشیده آن گونه که یک آیه قرآن در لابه لای یک خطبه معمولی درست همچون گوهری درخشنده است که پیوسته نور افشانی می‏کند، و روی بقیه سخن نور افشانی می‏ کند)).

(د) در جلد ۷ صفحه ۲۰۱، در شرح خطبه (۱۰۹) می‏ گوید: ((هر کس می‏ خواهد فنون فصاحت و بلاغت را بیاموزد و ارزش کلمات را نسبت به یکدیگر درک کند در این خطبه بیندیشد.

۳ - ((جاحظ)) که از بزرگترین ادبا و نوابغ جهان عرب است، و در اوایل قرن سوم هجری می‏ زیسته در جلد اول کتاب معروف و مشهور خود ((البیان و التبیین)) - پس از نقل برخی از کلمات امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه ‏السلام از آن جمله:
قیمه کل امرء ما یحسنه
یعنی ارزش هر کس همان است که می‏ داند (به اندازه علم و دانش و توانایی او است) می‏ گوید:
نهج البلاغه، ص ۵۱۳، حکمت ۸۱، چاپ دارالثقلین - قم
اگر در تمام این کتاب جز این عبارت نبود کافی بود، بلکه بالاتر از حد کفایت زیرا بهترین سخن آن است که مقدار کمش تو را از مقدار زیادش بی نیاز کند، و مفهومش ظاهر و آشکار باشد، گویی خداوند جامه‏ ای از جلالت و عظمت و پرده ‏ای از نور و حکمت بر آن پوشانده که هماهنگ با نیت پاک و فکر بلند و تقوای بی نظیر گوینده ‏اش می‏ باشد. البته خود سید رضی قدس سره نیز پس از این حکمت می‏ گوید: ((این از کلماتی است که قیمتی برای آن تصور نمی‏ شود، و هیچ حکومتی هم سنگ آن نبوده، و هیچ سخنی، والایی آن را ندارد)).
این بخش را با سخن نویسنده معروف مسیحی لبنانی ((جورج جرداق)) در کتاب ارزنده خود الامام علی صوت العداله الانسانیه پایان می‏ دهیم.
او در پایان فصلی که به بیان شخصیت علی بن ابی طالب علیه‏ السلام اختصاص داده درباره نهج البلاغه چنین می‏ گوید:
در بلاغت، فوق بلاغت ها است، قرآنی است که از مقام خود اندکی فرود آمده سخنی است که تمام زیبایی‌های زبان عرب را در گذشته و آینده در خود جای داده، تا آنجا که درباره گوینده آن گفته‏ اند: سخنش پایین‏ تر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق است.
(جلد ۱، صفحه ۴۷)
۱ - جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به:
* کتاب ((الطراز)) تالیف امیر یحیی علوی (زیدی) (جلد ۱، ص ۱۶۵ - ۱۶۸).
* کتاب ((نظرات فی القرآن)) تالیف محمد غزالی نویسنده معروف (صفحه ۱۵۴).
* کتاب ((الجریده الغیبیه)) تالیف شهاب الدین الوسی (مفسر معروف).
* کتاب ((مصادر نهج البلاغه)) تالیف محمد محی الدین عبدالحمید (جلد ۱، ص ۹۶).
* کتاب ((شرح نهج البلاغه)) تالیف شیخ محمد عبده نویسنده معروف و پیشوای بزرگ اهل سنت (در مقدمه کتاب صفحات ۹و ۱۰).
* کتاب ((تذکره الخواص)) سبط ابن الجوزی، خطیب و مفسر معروف اهل سنت (باب ۶، صفحه ۸
برگرفته از کتاب آشنایی با نهج البلاغه امام علی علیه السلام اثر سید جعفر حسینی



سایت فطرت