چکیده‌ای از یک نقد شفاهی بر کتاب مکتب در فرآیند تکامل.

رسا، سرویس فرهنگی: عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در نشست علمی نقد نظریه تطور تاریخی تشیع، گفت: نظریه تطور تاریخی تشیع بازخوانی حملات مخالفان تشیع در قرون نخستین است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام محمد تقی سبحانی، عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در نشست علمی نقد نظریه تطور تاریخی تشیع، که به همت مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، به نقد مبانی روش‌ شناختی کتاب مکتب در فرایند تکامل پرداخت. وی گفت: آنچه در کتاب «مکتب در فرآیند تکامل» آمده، پیشینه‌ی بسیار طولانی‌ای دارد که می‌توان ردپای آن را در حملات مخالفان تشیع در قرون اولیه اسلام نیز پیدا کرد و این کتاب در واقع بازخوانی آن نظریات است.

حجت‌الاسلام سبحانی با بیان این‌که نویسنده کتاب مدعی پرداختن به تاریخ تفکر یا تاریخ کلام است نه کلام، تصریح کرد: اما این کتاب عملاً در موارد بسیاری از تاریخ تفکر به نقد تفکر منحرف شده و برخی از اعتقادات را به استناد این که جزء اعتقادات رهبران اولیه تشیع نبوده است، باطل شمرده است.

عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در ادامه افزود: برای مثال این‌که اندیشه علم غیب امام از سوی امامان شیعه مطرح نشده و بعدها به وجود آمده است، دلیل بطلان آن نیست و می‌توان گفت؛ شاید زمینه طرح آن نبوده و ائمه(علیه السلام) تقیه کرده‌اند. [گذشته از آن‌که بسیاری از روایات درباره‌ی علم-غیب هستند که نشان می‌دهند چنین مسایلی ازسوی امامان شیعه طرح شده‌اند. (تراث)]

این استاد حوزه و دانشگاه استفاده از واژه‌های تعریف نشده و مبهم مثل «جامعه شیعه» و استنادات ناقص را از مشکلات دیگر کتاب برشمرد و اظهار داشت: نویسنده گاهی به روایتی از یک کتاب استناد می‌کند، در حالی که در همان صفحه یا در همان کتاب روایتی متناقض با روایتِ نقل شده وجود دارد؛ ولی ایشان توجهی به آن نکرده است.

وی ادامه داد: در این کتاب، روش مشخصی برای استناد به روایات و نظریات وجود ندارد و در موارد بسیاری مؤلف به برخی آراء، تنها از آن جا که موافق با نظر خود است، تمسک می‌کند و به نظریه‌های دیگر کاری ندارد. 

حجت‌الاسلام سبحانی سپس به «اوصاف بشری و فوق بشری امامان»، که نویسنده اعتقاد به آن را به شیعیان نسبت داده، پرداخت و تصریح کرد: وی برخی از این صفات را از ساخته‌های غالیان برشمرده و ادعا کرده است کسانی که جامع‌های روایی مثل «کافی» را نوشته‌اند نیز توجهی به جعلی بودن روایات غالیان نکرده‌اند و آن ها را معتبر شمرده‌اند. [در حالی که دلیلی محکمه‌پسند بر این موضوع به دست نداده است. (تراث)]

این استاد برجسته حوزه علمیه قم در ادامه ابراز داشت: نویسنده دو صفت علم الهی و مُفتَرَضُ‌‌الطاعه بودن ائمه(علیه السلام) را می‌پذیرد و بر این نکته صحه می‌گذارد که بر این اساس، ائمه(علیه السلام) مصادر تشریع شیعه بوده‌اند و این اعتقادات دچار تطور تاریخی نشده‌اند.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: مدرّسی (نویسنده کتاب مکتب در فرآیند تکامل) عقیده عصمت را به صراحت، ساخته یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام)، یعنی هشام بن حکم دانسته که برای به دست آوردن مرجعیت سیاسی ائمه(علیه السلام) صورت گرفته است. 

وی این سخن را از عجیب‌ترین ادعاهای نویسنده کتاب ارزیابی کرد که به عقیده‌اش هرکسی با تاریخ آشنایی داشته باشد، نادرست بودن آن را تأیید می‌کند. 
حجت‌الاسلام سبحانی در ادامه به کتاب‌های معتبری چون «غارات» ثقفی، «تاریخ یعقوبی» و «کنزالعمال» استناد کرد که اتفاقاً از منابع اهل سنت هستند و بر صفات ائمه(علیه السلام) از جمله عصمت پافشاری می‌کنند. 

عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم همچنین نظر مؤلف کتاب درباره این‌که مرجعیت سیاسی برای ائمه(علیه السلام) بعدها و با توجه به شرایط آن روز مطرح شده است، خاطرنشان کرد: مراجعه به تاریخ ثابت می‌کند که در هیچ دوره‌ای نگاه به امامان شیعه به عنوان رهبر و عنصر سیاسی در جامعه مسلمانان، حتی از سوی حکومت‌های وقت نیز قطع نشده و چیز بدیعی نبوده است. 

استاد حوزه و دانشگاه این نظر نویسنده را هم که امامت سیاسی امام جواد(علیه السلام) به خاطر کم سن و سال بودن ایشان مطرح نشد و شیعیان تنها به مرجعیت مذهبی ایشان اکتفا کردند، گفت:‌ این چه اندیشه‌ای است که ما یک کودک نه ساله را دارای علم لدنّی، مفسّر قرآن و رهبر مذهبی جامعه بدانیم؛ ولی رهبری سیاسی وی را ناممکن بشماریم. 

حجت‌الاسلام سبحانی یکی دیگر از مشکلات این کتاب را طرح مبهم موضوع صفات فوق بشری عنوان کرد و اظهار داشت: ایشان در هیچ‌ جا نگفته‌اند که چرا مثلاً جواز اظهار معجزه، علم غیب و شنیدن صدای زائر برای امامان(علیه السلام)، صفات فوق بشری‌ محسوب می‌شوند. 

وی با اشاره به کرامت آصف برخیا و معجزات بسیاری که برای انبیای الهی در قرآن ذکر شده است، افزود: اعتقاد به الوهیت و نقش ائمه(علیه السلام) در خَلق و روزی دادن انسان‌ها صفات فوق بشری است که به غلات برمی‌گردد، اما صفات دیگر به هیچ روی فوق بشری نیستند. 

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان استناد نویسنده به «رجال‌ کَشّی» و داستان «عبدالله بن ابی یعفور» با «معلّی ابن خنیس»، اشاره و خاطرنشان کرد: نویسنده کتاب می‌گوید؛ امام صادق(علیه السلام) اعتقادِ «ابن ابی یعفور» مبنی بر علمای ابرار بودن امامان را تأیید می‌کند و اعتقاد «ابن خنیس» را درباره نبی بودن ائمه(علیه السلام) به شدت رد می‌کند، در حالی که با رجوع به رجال‌ کَشّی، روشن می‌شود که امام(علیه السلام) تنها گفته‌اند: من از کسی که ما را نبی بداند، برائت می‌جویم. 

گفتنی است، این همایش از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی و با همکاری گروه فلسفه و کلام مدرسه عالی امام خمینی در تالار قدس این مدرسه برگزار شد.



تراث