مواجهه غیرعالمانه با قرآن کریم (۱)

آقای اکبر گنجی در بخشی از مقالات قرآن محمدی (۷و۸) بحثی را تحت عنوان"عدم صدق گزاره‌های وحیانی"مطرح کرده است. ایشان در این بخش آیاتی از قرآن کریم را ذکر نموده و دلایل عدم صدق آن آیات را - به زعم خود- بیان کرده است. در این نوشتار با بررسی بعضی از آیات و دلایل مطرح شده ایشان، با ادعای وجود خطا در قرآن کریم، نشان خواهیم داد که این دلایل فاقد اعتبار علمی لازم بوده و در بعضی موارد حتی حداقل‌های مورد توقع در یک روش تحقیقی نیز از سوی وی رعایت نشده است. این مجموعه نوشتار در چند قسمت مختلف ارائه می‌شود که هر قسمت به بررسی یک آیه و نقد دلایل عدم صدق آن می‌پردازد:
۱) قرآن، حضرت مریم را خواهر هارون معرفی می‌کند.

یکی از آیاتی را که آقای گنجی مطرح می‌کند و مدعی عدم صدق تاریخی آن می‌شود آیه ۲۸ سوره مریم(سلام الله علیها) است (یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا: ای خواهر هارون، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره). در این آیه، قرآن حضرت مریم را خواهر هارون معرفی می‌کند. ایشان اشکال خود به این آیه را چنین بیان می‌کند:

"این مدعا، به دلایل ذیل با گزارش‌های تاریخی تعارض دارد:

الف) هارون برادر حضرت موسی است (مؤمنون، ۴۵- فرقان، ۳۵ - شعرا، ۱۳ - قصص، ۳۴) 

ب) اگر مریم خواهر هارون باشد، خواهر موسی هم خواهد بود. 

ج) اگر مریم خواهر موسی باشد، حضرت موسی دایی حضرت عیسی خواهد بود.

د) در حالی‌که می‌دانیم بین موسی و عیسی حداقل ۱۱۰۰ سال فاصله وجود دارد. 

به تعبیر دیگر، عدم صدق این گزاره‌ی تاریخی، روشن است."
در استدلال فوق -که خیلی با آب وتاب و طی چهار بند بیان شده- ظاهراً این مطلب را به عنوان پیش فرض تلقی گردیده که یا یک هارون بیشتر در تاریخ وجود نداشته، بلکه نمی‌توانسته وجود داشته باشد! و یا حداقل، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) – که بر اساس ادعای آقای گنجی، قرآن کلام اوست- فقط از یک هارون می‌توانسته سخن بگوید، که همان برادرِ حضرت موسی(علیه السلام) است.

صورت بندی به ظاهر منطقی ایشان در استدلال فوق، وقتی ارزش پیدا می‌کند که لااقل بررسی شود آیا قواعد و دانسته‌های ادبی، اجازه دلالت تعبیر قرآنی «اخت هارون» را بر شخصی غیر از «هارون، برادر حضرت موسی(علیه السلام)» می‌دهد یا خیر؟ و اگر چنین راه فراخی باز باشد، سخن آقای گنجی، در حد عیب‌جویی بسیار سطحی و غیرعالمانه‌ای تنزل می‌یابد.

یکی از بررسی‌های لازم در این جهت، جویا شدن از این امر است که آیا شخص پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان عرضه کننده آیات، توضیحی در این باب داده‌اند یا نه؟ بیان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) - چه برای کسانی که معتقدند قرآن کلام خداست و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه(علیه السلام)، مبیّن و مفسّر قرآن هستند، و چه امثال آقای گنجی که مدعی اند قرآن کلام خدا نیست بلکه کلام پیامبر است- موضوعیت خواهد داشت.
بنابراین اثبات پیش فرض‌های غیر مدلّلِ آقای گنجی، بدون جویا شدن از کلام خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) محال است. هر چند اگر از آن حضرت نیز توضیحی نرسیده باشد، بررسی‌های ادبی و تفسیری برای یافتن گزینه‌های معتبر در معنای «اخت هارون» و مصداق «هارون» در آیه شریفه، پیش از قضاوت در مورد آن، ضروری است. 

در نتیجه استدلال ایشان مبنی بر عدم صدق این آیه، استدلالی غیر موجه و غیر منطقی می‌باشد.
در زیر، توضیحی را که از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد این آیه نقل شده، ذکر می‌کنیم:

سید مرتضی در کتاب"غرر و درر"این روایت را نقل کرده است:

عن مغیرة بن شعبة، قال: لما أرسلنی رسول الله (صلی الله علیه و آله) إلی أهل نجران، قال لی أهلها: ألیس نبیکم یزعم أن هارون أخو موسی، و قد علم الله تعالی ما کان بین موسی و عیسی من السنین؟

فلم أدر ما أرد علیهم، حتی رجعت إلی النبی (صلی الله علیه و آله) فذکرت له ذلک، فقال لی: «فهلا قلت: إنهم کانوا یدعون بأنبیایهم و الصالحین قبلهم»

(مغیره بن شعبه گفت: هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا به سوی اهل نجران فرستاد، اهل نجران به من فرمود: آیا پیامبر شما نمی‌داند هارون برادر موسی است! در حالی که خدای متعال می‌داند بین موسی و عیسی سال‌های زیادی فاصله است! من نمی‌دانستم در جواب آنها چه بگویم، تا زمانی که به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشتم و آن مطلب را به ایشان عرض کردم. ایشان به من فرمود: چرا به آنان نگفتی که در آن زمان آنان به اسم صالحین و انبیاء گذشته صدا زده می‌شدند.) 
با توجه به فرمایش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) معنای آیه چنین می‌شود:"تو از خاندان هارون که شهرت به عفت و صلاح داشت هستی، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره – پس چگونه کاری کردی که با نسب و خاندانت در تعارض است؟-"

باید گفت که نحوه قضاوت آقای گنجی درباره آیه فوق، مصداق «شتاب‌ورزی بسیار افراطی» در ایراد‌گیری است

شهرام سیاه کلا
مردادماه ۱۳۸۸
 



دکتر علایی